[ad_1]
گزارش اخیر منتشر شده توسط مرکز مطالعات بین المللی در سیستم های آموزشی در دانشگاه ویکتوریا در ملبورن بیشتر نابرابری فاحش اجتماعی در استرالیا و چگونگی تشدید آن توسط سیستم آموزشی را آشکار می کند.
فرصت آموزش در استرالیا ، 2020 شکافهای عمده ای در مهارتها و تواناییهای مهم بین کودکان از خانواده های فقیرتر ، کودکان با پیشینه محلی و کودکان از مناطق منطقه ای و دور از استرالیا نشان می دهد.
این گزارش با استفاده از داده های منابع مختلف ، از جمله آزمون های بین المللی ، اطلاعات سرشماری و نظرسنجی های طولی ، نتایج آموزشی جوانان استرالیایی را بررسی می کند. این معیارها برای پیشرفت تحصیلی و سایر شاخص های کلیدی برای کودکانی که مدرسه را شروع می کنند ، تحصیلات خود را تا 24 سالگی می گذرانند ، اعمال می شود.
این گزارش بدون تلاش برای تجزیه و تحلیل دلایل نتایج ، نتیجه گیری می کند: “سیستم های آموزش و پرورش ما تحت نابرابری ها هستند. مهم نیست که شما چگونه درخواست می کنید ، از چه معیاری استفاده می کنید ، بخشهایی از جمعیت ما از دست رفته و عقب مانده اند. جوانان فقیرتر ، استرالیایی های بومی و دانش آموزان روستایی سطح بالای تحصیلات ناقص و نتایج فقیرتر را تجربه می کنند. برای این استرالیایی ها ، سیستم های ما به خوبی کار نمی کنند ، این مسئله سوال در مورد کیفیت آموزش و ظرفیت پاسخگویی به نیازهای همه جوانان استرالیایی است. “
در این گزارش از PISA (برنامه ارزیابی بین المللی دانشجویی) و برنامه ملی ارزیابی – سوادآموزی و سواد (NAPLAN) برای نتیجه گیری غیرقابل انتقاد در میان سایر اقدامات برای نتیجه گیری خود استفاده شده است. NAPLAN که توسط آخرین دولت فدرال حزب کارگران کوین رود و جولیا گیلارد تحمیل شده است ، یک رژیم آزمون پر خطر است که برنامه درسی را محدود می کند و می خواهد آموزش و پرورش مدرسه را با منافع شرکت سازگار کند. دانشگاهیان و آمار شناسان در مورد اعتبار و قابلیت اطمینان چنین آزمون هایی ، از جمله PISA ، تردیدهای قابل توجهی ایجاد کرده اند.
با این حال ، نتایج گزارش روشن است. آنها به تأثیر طولانی مدت سیستم آموزش دو لایه ای که نابرابری را در جوانان حفظ می کند ، اشاره می کنند. این گزارش خاطرنشان می کند: “مدارسی که در مناطق دور افتاده به جوامع محروم خدمت می کنند ، اغلب با کمبود معلم بیشتری روبرو هستند ، منابع آموزشی کمتری دارند و گاهی اوقات قادر به ارائه وسعت فرصت های یادگیری مشابه مدارس در مناطق ثروتمندتر یا در شهرهای بزرگ. “
بسیاری از دانش آموزان به مراحل حساس رشد و پیشرفت تحصیلی نمی رسند. این گزارش نشان داد که بیش از 21 درصد کودکان پنج ساله برای ورود به مدرسه آماده رشد نیستند. تقریباً 25 درصد دانش آموزان از حداقل مهارت سوادآموزی و عددی در سنین میانسالی برخوردار نیستند ، تقریباً 28 درصد از افراد 15 ساله معیارهای بین المللی علم ، عدد و خواندن را ندارند و بیش از 28 درصد جوانان 24 ساله مهارت های لازم را ندارند ، برای اطمینان به خود یا در آینده.
این واقعیت که این شکاف از ابتدای مدرسه تا پایان مدرسه افزایش می یابد ، نشان می دهد که سیستم آموزشی نتواند از دانش آموزان پشتیبانی لازم برای جبران همسالان خود را ارائه دهد. اگرچه این ارقام به خودی خود تکان دهنده هستند ، اما هنگامی که داده ها به زیر گروه تقسیم می شوند ، تصویر کاستی شناسایی شده آشکار می شود.
با مقایسه جوانان با وضعیت اقتصادی – اجتماعی بالا (SES) و SES پایین ، تقریباً 20٪ تفاوت آمادگی آنها برای پیشرفت مدرسه به عنوان کودک 5 ساله وجود دارد. حتی هنگامی که کودکان با SES پایین ارزیابی می شوند که برای رشد مدرسه آماده هستند ، 20 درصد این کودکان تا رسیدن به میانسالی دست و پنجه نرم می کنند. این 40 درصد اختلاف بین SES بالا و پایین در تعداد دانش آموزانی که حداقل سواد را در زمینه سواد ، عدد و علم کسب می کنند ایجاد می کند.
برای افراد 24 ساله ، از نظر مشارکت در تحصیلات تمام وقت ، آموزش یا کار و مدارک تحصیلات تکمیلی ، بین گروه های SES بالا و پایین 30 درصد تفاوت وجود دارد.
کمتر از نیمی از جوانان محلی در سن 24 سالگی در آموزش ، آموزش یا کار تمام وقت شرکت می کنند. این ممکن است تا حدی SES و موقعیت جغرافیایی را منعکس کند. جوانانی که در مناطق دور افتاده زندگی می کنند کمتر درگیر می شوند. مطالعات دیگر نشان می دهد جوانانی که در سن 24 سالگی آزاد می شوند در طولانی مدت برای یافتن شغل یا بازگشت به تحصیل تلاش خواهند کرد.
تقریباً برای هر معیار پیشرفت تحصیلی ، داده ها تقریباً به صورت خطی در درصد دانش آموزانی که حداقل استانداردهای مبتنی بر SES را داشته اند ، نشان می دهد. و این الگو برای سایر شاخص های اصلی برای چهار گروه سنی تکرار می شود. کودکان با سابقه SES بالا بسیار بیشتر از کودکان با SES پایین مهارت و ویژگی های لازم برای بزرگسالان موفق را پرورش می دهند.
این گزارش با جمع بندی یافته های اصلی خود ، یادآوری می کند که نتایج آن با تحقیقاتی که نشان می دهد طبقه اجتماعی پیش بینی کننده اصلی موفقیت آموزشی و آینده است ، مطابقت دارد.
این گزارش رابطه با سیاستهایی را که هم دولتهای کارگری و هم لیبرال در سطح ایالت و فدرال دنبال می کنند بررسی نمی کند. اما بیشترین افت در نتایج PISA استرالیا پس از آن بود که دولت های رود و گیلارد NAPLAN و مدل بودجه آنها از سال 2007 تا 2013 را ارائه دادند که از مدارس خصوصی ثروتمند برخوردار است.
همانطور که WSWS تجزیه و تحلیل می کند: «با هم ، Gonski 1.0 و NAPLAN مسئول اصلی بحران فعلی در آموزش مدارس هستند. در بیشتر مدارس – به ویژه در نیازمندان و نیازمندان – جهت گیری دائمی برای توسعه خلاقیت ، بازی ، ورزش و هنر یا تجارب جدید و محرک ها و تعاملات اجتماعی حذف شده است. در عین حال ، “هرگونه مفهوم توسعه” رفاه دانش آموزان “به عنوان اولویت مدرسه کنار گذاشته شده است.”
نابرابری طبقاتی موجود در این گزارش فقط بیانگر عقبگرد اجتماعی ناشی از سیستم سرمایه داری است که می خواهد همه جنبه های زندگی را به سود شرکت ها تابع کند. کمیته آموزش عمومی که توسط حزب برابری سوسیالیست تاسیس شده است ، از معلمان ، دانش آموزان ، والدین و به طور کلی طبقه کارگر می خواهد که امور را به دست خود بگیرند و یک مبارزه سیاسی متحد علیه تخریب آموزش عمومی بسازند. چنین مبارزه ای نیاز به یک دیدگاه سوسیالیستی دارد ، جایی که آموزش با کیفیت بالا مبتنی بر درک علمی از آموزش و یادگیری دیده می شود قانون اجتماعی برای همه.
[ad_2]